برای پناه گرفتن و صبر و قرار آمده ای. گمان نمی کردی همان وقتی که رضا تو را سوار بر موتور در شهر چرخاند و در پارک امت نشستید، نقل جدایی و دوری بشنوی.
آن لحظه ها همان طور که به چرخ و فلک عظیم مقابل خیره بودی، به این فکر کردی هیچ کس آن بالا نمی ماند. چرخ و فلک می گردد، گاه بالا و گاه پایین را باید تجربه کنی.
حس تنهایی می کنی و رضا بی قرار است. مثل مادری فرزند گم کرده در جستجو است...
کتاب ذبیح: روایتی داستانی از زندگی شهید رضا اسماعیلی است، این کتاب نوشته بتول پادام است و در انتشارات به نشر منتشر شده است.