موجود در انبار
ارسال فوری

شهادت در وقت اضافه: روایتی از زندگی و زمانه شهید مدافع حرم علی اکبر زوار

تاریخ شفاهی جبهه مقاومت اسلامی | شهدای مدافع حرم 8
0 (از 0 رای)
ناشر:
سال نشر:
1402
تعداد صفحات:
160

فروشنده

1 فروشنده دیگر
آلمابوک
ارسال فوری
55,000تومان
افزودن به سبد
ارسال رایگان
ضمانت سلامت فیزیکی
مشاوره حین خرید کتاب (ساعت ۹الی۲۱)

دیگر فروشندگان این محصول

پخش فدک
55,000 تومان
خرید محصول
کتاب شهادت در وقت اضافه، روایتی از زندگی و زمانه شهید مدافع حرم علی اکبر زوار است که توسط نشر راه یار به چاپ رسیده است. شهید علی اکبر زوار از نیروهای ایرانی لشکر فاطمیون بود که اولین بار 16شهریور1394 به نام نیروی افغانستانی با رزمندگان فاطمیون به سوریه رفت و پس از گذشت 3 ماه در تدمر سوریه منطقه «دکل» به شهادت رسید و مفقود شد. پیکر مطهر شهید در اسفند همان سال تفحص و پس از ماه ها مفقودی شناسایی شد و به آغوش خانواده بازگشت.
بعد از سقوط دکل، دشمن شروع کرد به پس‌گرفتن مناطق ازدست‌داده؛ به این ترتیب، تمام چیزی که بچه‌ها شب گذشته به ‌دست آورده بودند، دوباره افتاد ‌دست دشمن. منطقۀ دکل و ارتفاعات هشتصد و هفتصد را پس گرفتند. خیلی دلم شکست. سینه‌ام به تنگ آمده بود. با سه نفر از بچه‌های هم‌سنگر رفتیم کمک بچه‌ها. به محدودۀ درگیری رسیدیم. تعدادی از نیروهای خودی را دیدیم که از سمت ارتفاع می‌آمدند پایین و سلاح‌ و هم‌رزمان شهیدشان را روی دوش می‌آوردند. این عملیات هم‌زمان بود با پایانِ دورۀ دوماهۀ حضور ما در منطقه. فردایش باید به ایران برمی‌گشتیم. علی‌نهضت، از بچه‌های دورۀ ما، دستور داشت برگردد عقب و با یکی از قدیمی‌ها، نیروهای جدید را بردارد و بیاورد به خط. نباید ارتفاع نهصد را هم از دست می‌دادیم... علی‌آقا سنگر دیدبانی را تحویل داده بود و برگشته بود عقب. گویا توی آسایشگاه داشته استراحت می‌کرده. بعداً از دوستش شنیدیم: «علی جوراب‌هایش را شسته بود و پهن کرده بود تا خشک شود.» علی‌نهضت می‌رود آسایشگاه و ماجرا را تعریف می‌کند. می‌گوید: «یک نفر را می‌خواهم که با هم برویم و نیروهای جدید را روی ارتفاع مستقر کنیم.» علی‌آقا اصلاً وظیفه‌اش نبود؛ ولی همان جا آمادگی‌اش را اعلام می‌کند و می‌گوید: «من می‌آیم...» علی‌نهضت بعداً تعریف کرد: «ما با دشمن درگیر شدیم. یکی از موشک‌های آرپی‌جی دشمن به سنگر علی اصابت کرد و منفجر شد؛ اما گمان نمی‌کردم علی داخل سنگر بوده باشد.» جِیش پشتشان را خالی کرده بود. بچه‌ها تیراندازی می‌کردند و از ارتفاع می‌آمدند پایین. به یک جای امن می‌رسند و علی‌نهضت شروع می‌کند به سرشماری. بعداً به ما گفت: «آمار گرفتیم، دیدیم علی نیست!»
  • زبان کتاب
    فارسی
  • سال نشر
    1402
  • چاپ جاری
    1
  • تاریخ اولین چاپ
    1402
  • شمارگان
    1000
  • نوع جلد
    جلد نرم
  • قطع
    رقعی
  • تعداد صفحات
    160
  • ناشر
  • نویسنده

برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام

امکان تحویل در محل

امکان پرداخت در محل

7 روز هفته 24 ساعته

ضمانت اصل کالا

7 روز ضمانت بازگشت وجه

کلیه حقوق محصولات و محتوای این سایت متعلق به نیم فاصله می باشد و هر گونه کپی برداری از محتوا و محصولات سایت غیر مجاز و بدون رضایت ماست.
طراحی و توسعهآلماتک